در روزهایی که خونه هستم
به بچه های باند تک درخت
در بازه زمانی 11 صبح تا 4 بعد ظهر در این مکان هستیم...
بساط گپ و گفت و گوی دوستانه مون جفت و جوره...
الان هم که برف اومده و هوای سرد پاییز حاکمه ولی
از گرمی بچه های تک درخت کاسته نمیشه..
خدا را شکر
در راه درخت غریبه...با ماشین زدیم به تپه و میان بر رفتیم
خیلی با حال بود و جذاب..
حس می کردیم مسابقه رالی هستش
این دو رأس مکانیک
در راه چایی آتیشی..
کار و کاسبی را تعطیل کردن و د بروووو
چرا همش میگیم شهدا شرمنده ایم؟؟؟
چرا همش گناه؟؟؟؟
تا کی باید روی خون شهید پا بذاریم؟؟؟؟
دیشب هیئتمون تموم شد..
دیشب شب آخر هیئت مکتب الزهرا(س) در محرم بود
تک درختی ها این 10 شب پاتوقشون عوض شده بود، رفته بود مسجد گلستان شهدا
چه جای خوبی بود،کنار گلزار شهدا
چه شبهای خوبی بود
همه جوان بودیم
همه عاشق ارباب
چه روضه هایی، چه گریه هایی ،چه سینه زدن هایی
آخخخخخخ
ما مزد عزاداری از فاطمه(س) می خواهیم
ما در دو جهان یاری از فاطمه(س) می خواهیم...
دیشب ما بچه های باند تک درخت که خیلی داغون بودیم
ینی به معنای واقعی کلمه حالمون بد بود
خیلیییییی
آخه دیشب هم شب شام غریبان بود،شب اسیری رفتن حضرت زینب(س) و بچه های امام حسین(ع)
و هم شبی که شهرام رفت سربازی
آره دیشب شهرام رفت 05 کرمان
تا دو ماه دیگه نمیبینیمش
خیلی شب بدی بود...
رفتیم تو آرایشگاه با بچه ها موهاشو تراشیدیم و کلی مسخره بازی درآوردیم
ولی تو دلمون خیلی ناراحت بودیم،بنده خدا متاهل هم هست خیلی سخته براش
البته دو سه تا از بچه های باند تک درخت نبودن دیشب ،خیلی هم ناراحت شده بودن که چرا ما را خبر نکردین
خلاصه ایشالا هر جا هست صحیح و سالم و سلامت باشه زیر سایه امام زمان(عج)
کاش زود برگرده که اصن طاقت دوریشا نداریم