یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس
وحدت آباد گرامی باد...
تک درختی ها هفته دفاع مقدس را گرامی میدارند
شادی روح شهدای دفاع مقدس
صلوات 
پسرم می پرسد : تو چرا می جنگی؟
من تفنگم در مشت
کوله بارم بر پشت
بند پوتینم را میبندم
مادرم آب و آیینه و قران در دست
روشنی در دل من میبارد
بار دیگر پسرم می پرسد: تو چرا میجنگی
با تمام دل خود میگویم
تا چراغ از تو نگیرد دشمن .
تک درختی ها
جیره شهریورتان دارد به اتمام می رسد
هوا دلش قدم زدن روی برگ ها را می خواهد
از قدم زدن روی علف های سبز خسته شده است
تک درختی ها بگذارید باد پاییزی موهایتان را به هم بریزد
اجازه دهید که بارانِ پاییز وجودتان را خیس کند
نترس..
چتر لازم نیست..
اعتماد کن..
خودت را به باران بسپار
دستانت را باز کن
سرت را رو به آسمان نگاه دار
نفس بکش
در میان پاییز نفس بکش
چه کسی گفته است که پاییز غمگین است؟؟
وقتی که صدای برگ هایش در زیر پای توست!!
پاییز خوب است
پاییز عاشق است
عاشقی کن
پنجره ات را به رویش باز کن
هوا هم عجب هوایی شده است
دلش عاشقی می خواهد
تک درخت دارد دلش برای شما از همین حالا تنگ می شود
آره آره... دل به دل راه دارد
خدا از دل شما هم آگاه است
ولی پاییز هم عالمی دارد...عالمی
فرق است بین عمل و شعار ...
ایرانی بودن به کورش و داریوش فدایت شوم ایران نیست
ایرانی بودن به شیعه ی علی بودنه نه ....
ایرانی بودن، به انسان بودن است
و هیچ‌کس نمی‌تواند در انسانیت ایرانیان تردید کند
آهای آقا و خانومی که دم از کوروش و داریوش میزنی:
چقد از آنها و از منش ایرانی اطلاع داری؟
سلام
یکی دیگه از بچه های باند تک درخت هم بابا شده...
بله..حمزه رشیدزاده هم بابا شد...به سلامتی ایشالا...
خیلی بچه نازی داره، یه دختر خیلی قشنگ و ناز داره..سوگند خانم...
حمزه جان شکفتن نوگل زیبایتان در دشتی از یاسهای مهربانی با نجوی سیمین آبشاران
به خودت و خانواده محترم تهنیت باد.
با آرزوی روشن ترین فرداها برای وجود نازنیش...
اینم عکس خوشکلش:
خیلی منتظرم تا یه کم دیگه بزرگ بشه و چند تا گاز ازش بگیریم
آخه خیلی با حاله...
ایشالا چشم به هم بزنیم عروس شده، چه عروسی بشه ..به به...
سلام... یه چیزی بگم؟
ما آدمها چرا اینجورییم؟ تا حالا فکر کردیم از کجا اومده ایم، کجاییم، به کجا میخواییم بریم؟
هر کجا پرسیدم انسان را تعریف کن، انسان را سرتاسر با ویژگی های مثبت و بسیار والا تعریف کردن،
ولی وقتی می آیم تو انسانها نگاه می کنیم خیلی جاها برعکسه.
چرا؟
به قول ما آخوره ایها ما بنده خداییم یا بند به خدا؟
دیروز سر کار تو کارخونه کنار امازاده فریدون
(به قول بچه ها)
نشسته بودیم برای صرف چای که دیدیم
یه عالمه کلاغ تو آسمون دارن پرواز می کنن. حمزه یه جمله گفت:
این سیاهی ها چین تل خدا؟...(اینها چی هستن چسبیدن به خدا)
اول یاد ایام کودکی افتادم و تجدید خاطره شد که این صحنه را میدیدیم این جمله را میگفتیم
بعد، ناخودآگاه یاد این قضیه افتادم، گفتم واقعا ما بنده خداییم یا بند به خدا؟
حالا شاید بپرسی اینها را برای چی می گم، مگه چی شده،
آخه...
آخه کو رعایت حقوق دیگران؟ کو رعایت احترام دیگران؟ کو احترام به اعتقادات دیگران؟
کو بندگی خدا؟ کو انسانیت؟ کو حق؟ کو عدالت علی(ع)؟
خجالت میکشم وقتی یاد اونوقتی میوفتم که از پسر جوانی که حقوق خوانده بود و میگفت نمیخوام وکالت کنم و یا قاضی بشم
و من به اون میگفتم که چرا نمیخوای بری وکالت؟ پس چرا این همه درس خوندی؟ مگه مرخصی؟و اون در جواب گفت: من نمیتونم که عدالت علی(ع) را اجرا کنم چطور به خودم اجازه بدم که پا به این جایگاه سخت بگذارم.
بعله. این آقا معنی و مفهوم عدالت را فهمیده بود. میدونست که حق الناس فقط تو صف نونوایی جلو زدن از دیگران نیست، فقط شکستن شاخو برگ درختان باغ دیگران نیست، فقط کندن مرز زمین دیگران نیست، اون فهمیده بود حق الناس چیه و چقدر سخته عبور از اون در روز محشر.
تاسف میخورم که بعضی ها حقوق دیگران را در صحبت کردن رعایت نمی کنند. که نمیدونند تو صحبت کردن و گفت و گو کردن حق کسی را پایمال کردن ینی چی. نمیدونند که حق الناس این قضیه را هم شامل میشه.
بعد هم مینشینیم میگیم مهدی بیا، مهدی بیا، آخه اگه اومد و حرف زد و حرف حق را قبول نکردیم خودمون میشیم دشمنش که.
نمیدونم والا، چی بگم...
فقط میتونم بگم بچه ها حقوق دیگران و عدالت را رعایت کنیم تو همه جا.
ایشالا بتونیم فرصت پیدا کنیم رو حساب و کتاب حرف بزنیم.
و من الله توفیق
معاونت باند تک درخت
منم منم آنکه کند هر لحظه هر جا یاد تو
خوانم خوانم إذن دخول دمِ بابُ الجوادِ تو
بستم آقا دخیلِ جان بر پنجره فولاد تو
کبوترم کبوترم در صحنِ گوهرشادِ تو
اللهم صلّ علی علی ابن موسی الرّضا ...
آآآخخخخخخخخخخخخ ...
زیر باران وضو برای زیارت امام رئوف چه صفایی داشت...
بعد از روضه، اول صبح... با حال و هوای وصف نشدنی زیارت امام رضا ...به به به به...
بطلب ما را امام رئوف...
مدتیست به زیارتت نیامده ایم
... میدانیم...باید دلمان را درست کنیم
در یک سال چهار بار زیارت و سال دیگر هیچ...
غمگینم می کند اینچنین شوق از طرف ما و دست رد از طرف تو یا غریب الغربا...
دو سال است صحن و سرایت را ندیده ایم..
شهدا دمتون گرم....
شادی روح شهدا صلوات...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یاد شهیدان کمتر از شهادت نیست
تک درختی ها به یادتان هستند ...
میدانیم این آسایش به برکت خون شماست...
ما یادتان می کنیم، شما هم شفاعتمان کنید...
دم همتون گرم...سپاس خداوند را که توفیق داد یاد شهیدان کنیم.
شهید قلب تپنده تارخ است.
کعبه دل ها...
تو حج الفقرایی
طواف ما به دور توست
یا غریب الغربا
دستی از سوی بچه های تک درخت به سوی تو دراز است
یا معین الضعفا
ای مرکب ها :
دستم به دامنتان
ای مرکب ها:
من نمی گویم،
شما بگویید
زبان بگشایید ای مرکب ها
بگویید ...
به کجا می شتابیید
بگویید چرا می شتابید؟
شاید از زبان شما بهتر به گوش برسد
احوال آن شب ها...
شب های تک درخت
این مرکب ها را می بینید؟...
اگر رهایشان کنیید، می شتابند...
می شتابند به سوی جانان
به سوی عشق و امید
به سوی زنده کننده دل ها
به سوی تک درخت
