یک تک درختی ام و تب باران دارم
در سینه دلی شکسته پنهان دارم
در دفتر خاطرات من بنویسید
من هر چه که دارم از شهیدان دارم
سلام سردار، عرض ادب
شرمندم سردار
ممنونم که هر از گاهی تلنگری بهم می زنی.
ازتون میخوام همیشه حواستون بهمون باشه
بابت همه چی ممنون
باز هم از این کارها بکن سردار
بیایید یک لحظه عاشق شویم
جدا از تمام سلایق شویم
نه مال و نه شهوت، نه جاه و مقام
بیا فارغ از این علایق شویم
چو صیاد شیرازی و کاظمی
پرنده، پرستو، شقایق شویم
|
پس امروز تو را با بدن بی جانت نجات می دهم [ وبر بلندایی از ساحل دریا می گذارم ] تا برای آیندگانت نشانه ای [ از قدرت ما و زبونی و خواری گردنکشان ] باشی و یقیناً بسیاری از مردم از نشانه های ما بی خبرند.