ناخدای زندگی من باش محبوب من
لااقل برای یک شب
یک شب ، فقط یک شب محبوب من باش
بگو از آرامش و بعد تب
دیدن دست هایت از دور خوش نیست
وتصوری از یک نوازش
چرا گریزانی از من تو ای محبوب دیگری ها
تو ، یک دم سازش
تو ازمن دوری و به من نزدیکی و باز دوری
چه رقصی دارد آونگ
یک عمر بخند به رویم و یک دم بی اعتنا بگذر
زندگی است قصه رنگ
من سراغ تو را از کوچه ها میگیرم و از دیوار ها
تو دریغ میکنی صدایت را
من به هر دیوار که رسیدم دو حرف حک کردم امشب
و بلعیدم نفس هایت را
چه آرامشی دارد نگاهت باور کن نمیدانی
مثل نوازش موج و ساحل
مثل آن شب که در خواب در گوشم زمزمه کردی دوستت دارم
چه خیالی ، چه عبث ، چه باطل
کاش میشد من آن دیگری ها بودم ، کاش
و تو مرا میخواندی
گاهی میگویم با خود شاید من تو را آن روزها نمی فهمیدم
تو مرا از خود نمی راندی
تاریخ : یکشنبه 93/1/24 | 5:9 عصر | نویسنده : باند تک درخت | نظرات ()